به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، وبینار تبیین ابعاد بصیرتی مرجع شهید، علامه شیخ فضل الله نوری امروز به همت پایگاه بسیج شهدای روحانی مرکز مدیریت حوزه های علمیه کشور برگزار شد.
در این نشست، حجت الاسلام والمسلمین جواد سلیمانی با اشاره به اشارات قرآنی پیرامون مساله عبرت گیری از تاریخ گفت: امام علی(ع) نیز فرمودند از تاریخ و گذشتگان برای آینده عبرت بگیرد و بدانید که برخی مقاطع تاریخی شبیه بهم هستند.
وی افزود: یکی از مراحل تاریخی که شبیه به تاریخ ما است دوران مشروطه است. امام راحل با عنایت به شباهت آن دوران به زمان ما و زمینه انقلاب مشروطیت گفتند، اگر روشنفکران و روحانیت و نویسندگان سستی کنند وعبرت نگیرند بر سر انقلاب ما چیزی می آید که بر سر مشروطه آمد.
وی گفت: وقتی به انقلاب مشروطه مرور می کنیم می بینیم که این انقلاب بر اثر یک تمنایی در جامعه پدید آمد . در دوران قاجار دو نوع محکمه وجود داشت. یکی از شامل محاکم عرفی و یکی هم محاکم شرعیه. محاکم عرفیه توسط درباریان و دستگاه حاکم مدیریت می شد. در این محاکم حرف و آخر با شاه و مقامات و درباریان بود و هرجا منافع متعارضی بین مردم و این طبقه ایجاد می شد قطعا نتیجه مشخص بود.
استاد حوزه با ذکر این مطلب که دادگاه شرع کاملا بر اساس قوانین شرع و به عدالت اسلامی و با اداره علما اداره می شد گفت: در دادگاه شرع مردم یک مشکل بودند و آن هم اینکه ضمانت اجرای احکامی که صادر می شد با ماموران دولتی بود و آنها نیز همکاری لازم را نداشتند و این مساله باعث ایجاد یک شکاف بزرگ در کشور شده بود.
وی گفت: آرام آرام تمنای تحول و تغییر و برپایی یک دادگاه عدل در جامعه ایجاد شد و بی قانونی عدلیه عرفیه و همچنین زیاده خواهی های درباریان مشکلاتی ایجاد کرده بود. از دیگر سوی یک سر امتیازاتی که به استعمار سپرده بودند نیز با عکس العمل علما از جمله میرزای شیرازی مواجه شد (امتیاز تنباکو) که به موجب آن قیام تنباکو نیز در کشور ایجاد شد.
این محقق حوزوی افزود: این قراردادهای استعماری مردم را ناراحت کرد و آنها تمنای تحول داشتند. علما با دیدن این وضعیت به دنبال ایجاد مجلس عدالتخانه اسلامی فعالیت خود را آغاز کرده و وارد میدان قیام شدند. درخواست مجلس عدالتخانه به شکل جدی مطرح شد. مجلسی با حضور مردم مختلف از جمله تجار و صنعتگران و توده های عادی مردم به یک مطالبه جدی مطرح شد تا بتوانند همه را زیر تابعیت قوانین شرعی وارد کنند.
استاد حوزه بیان کرد: ماجرای مهاجرت صغری دارای ماهیتی چنینی بود. در بند چهارم بیانیه مهاجران صغری مطالبه عدالت خانه اسلامی کاملا مطرح شده بود. گزارش کاردار انگلیس نیز به وزیر کشور نیز چنین بود که مردم از چنین مجلسی سخن گفته اند.
وی گفت: شیخ ابراهیم زنجانی که حکم اعدام شیخ فضل الله را صادر کرد نیز از همین مساله سخن گفته بود. هدف اول نهضت بر پایه عدالختانه بود. کم کم عدالتخانه به عنوان هدف تغییر می کند و به جای آن گفتند که مشروطه می خواهیم. تمایز این مساله با طرح مشروطه غربی از سوی روشنفکران نیز آن بود که آنها به دنبال مسایلی بودند که علمای ما به هیچ وجه آن را نمی خواستند. روشنفکران و غربی به دنبال محدود کردن قدرت قاجار و همزمان نقش شریعت بودند.
حجتالاسلام والمسلمین سلیمانی افزود: تمایز دیگر آنکه مشروعیت قوانین در عدالت خانه بر شریعت استوار بود ولی غربی گراها می گفتند که ملاک اصلی شمارش آرا است. در همین رابطه بود که مجلس شورای ملی و... نیز شکل گرفت. تفاوت بعدی نیز در بحث تساوی مسلمان و غیر مسلمان بود که از سوی غربگراها بیان می شد.
وی گفت: در عدالت خانه مقصود از آزادی، رهایی از خودکامگی سلطان بود ولی آزادی از منابع دینی و حاکمیت دین مد نظر غربگراها بود. در همین رابطه به شاه و همزمان علما و... هم هتاکی می کردند. پس از پیروزی مشروطه خواهان در نشریه حبل المتین در یک مقاله تند به علما و اسلام و اهل بیت(ع) مطالب تندی بیان شد.
حجتالاسلام والمسلمین سلیمانی بیان کرد: این مساله بیان می شد که طرح این مجلس در حقیقت همان مدل انگلیسی و فرانسوی بود. تمایز دیگر اینکه هر دو می خواستند سلسله خودکامه قاجار کنار برود ولی در حکومت باهم اختلاف داشتند. اهداف غربزدگان تجدید رنسانس در ایران بود که با اهداف علما متفاوت بود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: فتحعلی آخوندزاده بیان می کرد که دانشمندان ینگه دنیا می گویند که تفکرات دینی موجب خفت ملت و ملک است. در مهاجرت صغری و عدم قبول این مساله توسط مظفرالدین، شاهد حضور مهاجرین به قم هستیم. وقتی شهر از وجود قشر فعال و علمای بزرگ خالی شد یک عده از مردم ترسیدند که نکند در غیاب علما دربار قاجار دستور خشونت آمیز بدهد. به همین دلیل دنبال یک جایگاه آرام بودند. در همین حال بود که روشنفکران و غرب گراها سفارت انگلیس رو تجهیز کردند و مردم را به سمت این سفارت هدایت کردند و در آنجا نیز از پیش تر سرویس های دستشویی و خیمه های گسترده برای استراحت مردم و وسایل طبخ غذا در سه وعده فراهم بود.
این استاد حوزه گفت: کاردار انگلیس در نامه خود نوشت که ایران در حال یک تحول بزرگ است، ولی نمی داند که این تحول چه زمانی محقق می شود. آنها حس کردند که کشور در حال تحول است و می خواستند که وارد این تحول شده و مسیر را منحرف کنند. پس از کشته شدن طلبه ای به نام «عبدالحمید» علما نیز از جمله مرحوم آیت الله طباطبایی خروج کردند.
وی افزود: آنها پیش بینی می کردند که علما ممکن است به سمت سفارت انگلیس بروند و متحصن شود که این امر ناخوشایندی بود. آنها به رغم تاسف از این مساله پذیرایی را داشتند و به گفته مخبرالدوله همه چیز از قبل فراهم شده بود. بیش از سی چادر بزرگ برای استراحت مردم و امکانات عالی پذیرایی برای خوراک و استراحت مردم فراهم شده بود.
حجتالاسلام والمسلمین سلیمانی تصریح کرد: وقتی مردم وارد سفارت شدند، مساله القای مشروطه از همانجا آغازشد. درخواست مردم اول عدالت خانه بود ولی آنها مساله را عوض کردند. به گفته نویسندگان معاصر و حتی افرادی چون شیخ ابراهیم زنجانی خواسته اولیه مردم همان عدالتخانه بود ولی انگلیسی ها بحث را به سمت مشروطه بردند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: همسر کاردار انگلیس به متحصنین گفت که برای چه آمدید؟ یک روضه خوان گفت که یک مجلس عدالت می خواهیم که کاردار انگلیس گفت که یک مجلس که دانشمندان و ریش سفیدان بنشینند و نگذارند که حکام و سلاطین به ما ظلم کنند خوب است؟ او هم گفت حتما همین مجلس عالی است. سپس گفت که حتما مشروطه می خواهید؟! این لفظ برای اولین بار شنیده شد و کاملا جای خود را نیز در این تحول باز کرد.
وی گفت: چرچیل دبیر سفارت و عباسعلی نواب و.. برای پناهندگان صحبت می کردند و از آزادی و عدالت و... سخن می گفتند. اول انگلیس بی طرفی اعلام کرد و سپس به منتقل کننده مطالب به شاه مبدل شدند و سپس ضامن اجرای مباحث انتقالی شدند. پناهندگان اعتماد خود را نسبت به دولت از دست دادند و نمی خواستند که وارد مذاکره شوند و به همین خاطر انگلیسی ها این کار را به عهده گرفتند. کاردار سفارت گفته بود که خوشبختانه کسی مراجعه نکرده است و به مشیرالدوله گفتند که اگر مردم در سفارت بنشینند سلب مسئول می کنم، ولی بعدا میانجی مردم شد. وی در ایام سفارت خواسته های متحصنین را به دربار می داد و به نایب السلطنه گفت که کوشش می کند که هیئتی نزد صدراعظم بفرستد و با آنها مذاکره کنند و بنده باید در مقامی باشم که به مردم مصونیت اعتراض بدهم.
حجتالاسلام والمسلمین سلیمانی بیان کرد: این وضع که تمام شد به مردم گفتند که مردم مجلس شورای ملی می خواهند و این حکم را از سلطان گرفتند و امثال تقی زاده می خواستند که حکم مجلس مشروطه بگیرند. مرحوم نوری تا اینجا با مرحوم طباطبایی و بهبهانی بود ولی از قم وقتی متوجه شد که شعار آزادی و شورای ملی سر زبان ها افتاد بیان کرد که این شعارهای لغزنده است و آبروی ما را بر با می دهد، زیرا منظور از این آزادی چیست؟ کم کم آزادی از حجاب و دین را هم مطرح خواهند کرد. شیخ سپس وارد مجلس شد و دید که تحلیل ایشان درست بوده و منظور برخی از آزادی، آزادی از هرچیزی حتی دین است. در آن دوره هرچه می خواستند در روزنامه می نوشتند. سپس گفتند که مساواتی که می گویند مساوات بین مسلمان و غیر مسلمانان است. اینجا شیخ اعتراضش بیشتر شد و یک عده ای گفتند که چرا باید مصوبات مجلس با دین سازگار باشد؟ بحث متمم قانون اساسی یا شورای نگهبان از همینجا ایجاد شد تا نگذارند قوانینی خلاف اسلام تعیین شود.
وی گفت: در عین حال این مساله عملا اجرا نشد و شیخ فضل الله دید که مشروطه خواهان غرب گرا یک سری مطالبی که از غرب گرفته بودند از قانون اساسی کشورهای دیگر گرفتند که آنان را می خواهند به عنوان متن حاکم، به همه مردم غالب کنند. شیخ فضل الله دید که مشروطه خواهان مذهبی که دنبال اجرای احکام اسلام هستند حریف آنها نمی شوند و به همین روبروی این شکل از مشروطه ایستاد.
حجتالاسلام والمسلمین سلیمانی اظهارکرد:شیخ نوشت که حقیقت مشروطه امروز این است که منتخبین بلدان به انتخاب رعایا از مرکز مملکت جمع شوند و نظر به مقتضیات عصر شود و قانون مطابق اکثریت باشد و آنچه در عرف روزگار است بر اساس عقول ناقصه به شکل قانون مطرح شود. ایشان می گویند که مفاسد ملکی و مخاطرات دینی از اینجا ظهور کرد که قرار بود مجلس شورایی که می خواست با خودکامگی مقابله کند خودش به شکل پارلمان های غربی که ممکن است خلاف دین باشد عمل کند.
این استاد حوزه بیان کرد: پس از ایستادگی علیه ایشان تبلیغ کردند که هر کسی مطابق نظر ما نیست ملحق به دربار است. شیخ از اول همراه با انقلاب بود ولی پس از اینکه دید این انقلاب به سمتی می رود که ممکن است به یک استبداد کافرانه مبدل شود روبروی این جریان ایستاد. پس از ماجرای انفجار کالسکه محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس این جریان تعطیل شد و هر کسی به سمتی خزید.
وی گفت: یک سال بعد یک لشکر از گیلان و آذربایجان تهران را فتح کرد. در لشکر گیلان فرامونسون ها حاضر بودند و لژ فراماسونری تهران فعال شد و سپس به سراغ کسانی رفتند که با مشروطه مخالف بودند. محمدعلی شاه به سفارت بیگانه رفت و سپس به سراغ شیخ فضل الله رفتندو گفتند که ایشان را اعدام کنید. راه اول این بود که به پناهنده شود به سفارت عثمانی ولی راه دوم، راه شهادت بود.
وی افزود: ایشان نیز بر اساس شیوه امام حسین راه دوم را انتخاب کرد. مرحوم آیت الله العظمی صافی گفتند که پدر بنده در آن زمان نزد ایشان رفتند و گفتند که منحرفان در جایگاه شرعی حضور یافتند و قصد کشتن شما را دارند. شیخ گفتند که من می دانم و وضع من، وضع سیدالشهدا شده است که با هدف اصلاح امت قیام کرد ولی اینها نمی گذارند که حرف من به مردم برسد. با این اوضاع بنده نمی توانم با محاسنی که زیر بیرق اسلام سفید کردم پناهنده به کفر شوم. پرچم برخی سفارت خانه ها زیر منبر ایشان گذاشته شده ولی ایشان قبول نکرد که به این پرچم ها متوسل شود تا جان خود را نجات دهد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: امام حسین(ع) فرمودند که هر کسی به من ملحق شد شهید می شود و اگر نشوید به فتح نمی رسید. مرحوم شیخ فضل الله این منطق را پذیرفت و در دادگاه از مواضع خود دفاع می کند و شیخ ابراهیم زنجانی نیز در نهایت حکم به اعدام ایشان می دهد. شیخ فضل الله این درس را از حضرت سیدالشهدا(ع) گفتند.
وی افزود: ایشان نیز وارد میدان امر به معروف شدند و تا پای شهادت هم ایستادند و با همین منطق پیروزی خون بر شمشیر نیز امام راحل براندازی رژیم طاغوت را کلید زدند و نظام اسلامی را تثبیت کردند. و امروز پیام خون سیدالشهداو شیخ برای دوران ما این است که اگر دیدید که دین پس از عصر تثبیت حکومت اسلام به خطر افتاده است وارد میدان شوید ولی به شهادت ختم شود که این مساله حاکم می شود.
وی اظهارکرد: یکی از علمای تهران می گفت که باور اینکه نوه پیامبر را کشتند برای من سخت بود ولی وقتی دیدم که مردمی که روزی برای شیخ فضل الله این چنین حرمت قائل بودند این چنین راضی به شهادت ایشان شدند این مساله برای من باورپذیر شد. گاهی غوغاسالاری باعث میشود که توطئه دشمن را درک نکنند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: یک عده ای فکر می کردند که شیخ مستبد هم هست. برای نجات از این فتنه ها که شاید خیلی اوقات پیش بیاید و یک سری شخصیت بصیر در جامعه به عنوان انسان ظالم معرفی شود باید اطلاعات پشت صحنه را به مردم بگوییم.
وی گفت: فراماسون ها این جریان را از پشت صحنه این جریان را هدایت می کردند. یک راه دیگر این است که به تعمیق باورهای دینی بین مردم اقدام کنیم. اگر چنین نباشد قطعا راه شناخت حق و باطل برای مردم سخت می شود.
انتهای پیام
نظر شما